Loristan-Türk

Thursday, December 29, 2011


شیراز داغه (داغي): فرهنگ بومی (محلی) سامان

زبان کتاب : ترکی

این مجموعه سروده‌هایی به زبان ترکی است که مضمون آن را مختصات بومی و محلی تشکیل می‌دهد .


شاعر : حداد سامانی - فریدون



محل نشر : شهرکرد
تاریخ نشر : ۱۳۸۱/۰۲/۲۹
رده دیویی : ۸۹۴.۳۶۱۱
قطع : رقعی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۱۴۴
نوع اثر : تالیف
تیراژ : ۵۰۰۰
 شابک : ۹۶۴-۵۵۵۰-۴۳-۲

Ergin Avşar    فریدون به‌ی ایران-عراق ساواش غازیله‌رینده‌ندیر و شهر کرد اه‌یاله‌تینین سامان شهه‌رینده یاشاییر و بیر چوخ کیتاب باسمیشدیر. شیراز داغی اثه‌ری ده "حئیده ر بابایا سلام" اثه‌رینه بیر نظیره‌دیر. سامان شهه‌ری عومان، دهقان، زره، قطره و ... کیمی بؤیوک شاعیرله‌رین آنایوردودور.

Tuesday, February 08, 2011


علی مراد خان زند: قلمرو عليشكر (همدان، ساوه، اراك، يك دوم كردستان، يك سوم كرمانشاه،...) و قراباغ و شيروان و گنجه و نخجوان جز ولايت آزربايجان است



مئهران بهارلي






در عصر زنديه فرمانهائي از دو فرمانرواي اين سلسله يعني كريم خان و علي مرادخان وجود دارد كه در آنها آزاديهاي مسيحيان و مبلغين آنها را تأمين مي‏شود. اين فرمانها پس از آن صادر شده اند كه "عمدة المسيحية پادري فرنسيه حكيم" نزد كريم خان و "عمدة المسيحيه پادري اورانوس حكيم" به حضور علي مرادخان رسيده و خواستار آزادي "پادريان فرنگيان و خليفها در ممالك محروسه" و اينكه "در هر كجا كه خواسته باشند توقّف و سكني كرده، هر يك از ارامنه و عيسويان و اولاد ايشان كه خواسته باشد نزد ايشان آمد و شد كرده، تعليم گيرند" گرديده اند. فرمان علی مراد خان نيز مانند فرمان كريم خان زند و در فرمتي كاملا مشابه، راجع‏ به اقامتگاه نمایندگان مذهبی و خلفای مسیحی و سوداگران به حکام‏ و بیگلربیگیان سرتاسر کشور صادر شده که تا حد امکان تحصیلات لازم‏ را معمول داشته و رضایت خاطر نامبردگان را فراهم سازند. اين فرمان در نشريه بررسی های تاریخی وابسته به نشريه ستاد بزرگ ارتشتاران- كميته تاريخ نظامي در سال ١٣٤٦ منتشر شده است.



اهميت اين دو فرمان يكي نيز در آن است كه حدود قلمرو شمال و جنوب آزربايجان را به وضوح بيان مي كنند. طبق اين دو فرمان در شمال نواحي گنجه و قره باغ و نخجوان و شيروان يعني تقريبا همه جمهوري آزربايجان فعلي بخشي از ولايت آزربايجان است. در جنوب نيز علاوه بر دارالسلطنه تبريز، قلمرو عليشكر يعني اراضي اي وسيع از ساوه و اراك و همدان يعني تقريبا كل استانهاي مركزي و همدان و بخشهائي از استانهاي تهران و قم فعلي به علاوه نيمه شرقي استان كردستان فعلي و يك سوم شرقي استان كرمانشاه و بخشهائي از استان لرستان فعلي جز اراضي آزربايجان مي باشند.



فرمان علی مراد خان زند



حکم والا شد آنکه در این اوان عمدة المسیحیه پادری اوانوس حکیم‏ وارد حضور و بعرض والا رسانید که بموجب ارقام سلاطین جنت مكان؟ صفویه‏ انار اللّه براهینهم، همیشه پادریان فرنگیان و خلیفها در ممالک محروسه‏ ایران جا و مکان داشته هر یک برسم و آئین خویش بعبادت مشغول و تجار و سوداگران این طایفه بتجارت قیام و عشور و متوجهات حسابی خود را مهمسازی عمال خیریت اعمال دیوان مینموده‏اند، مشروط بر اینکه احدی‏ از آنها مرتکب امری که خلاف ملت؟ مقدس اثنی عشر علیهم صلوات اللّه الملک الاکبر باشد بحسب ظاهر نگردیده، احدی را هم با ایشان رجوعی نباشد. و هرگاه‏ جماعت ارامنه بآنها ضرر و نقصانی برساند بخلاف حساب متعرض احوال آنها شوند، بعد از ثبوت آن آنها را ترجمان نمایند و پادریان کرملیان‏ دو نیکان و جزونت و کنحوجی و اکوستن و غیره که از ولایت‏ آذربایجان از شیروان و قراباغ و دار السلطنه تبریز و گنجه و نخجوان و قلمرو عليشكر؛ و دار السلطنه اصفهان و الکاء فارس از شیراز و بندرعباس‏ و سایر ممالک محروسه میباشند و در هرجا که خواسته باشند توقف و سکنی کرده هر یک از ارامنه و عیسویان و اولاد ایشان که خواسته باشند نزد ایشان آمدوشد کرده تعلیم گیرند و درس بخوانند نیز ممانعت نکرده‏ چنانچه جماعت مزبوره اموات خود را در مقامی که بجهة مدفون آنها تعیین‏ مینمایند بدستور و آئین دین خود برده و دفن نمایند عایق و مانعی جهت آنها نباشد و امداد و اعانت لازمه در باره آنها به عمل آمده احدی نسبت به ایشان‏ ظلم و ستم ننماید. و در خصوص صدق ادعا و عرض خود ارقام مذکوره را بنظر رسانند. لهذا عالیجاهان بیگلربیگیان عظام و حکام گرام و عمال‏ ولایت محروسه در خصوص امر مذکوره بنحویکه حسب الارقام سلاطین‏ مراد مذکوره مقرر شده از آنقرار معمول و عشور متوجهات حسابی تجار و سوداگران را باز یافت و تخلف از فرموده جایز ندارند و در عهده شناسند.



تحریرا فی شهر جمادی الثانی سنه *١١١٥ (در اصل سند نشريه ستاد بزرگ ارتشتاران اينگونه آمده است. احتمالا اشتباه چاپي است و مي بايد ١١٩٥ و يا بعد از آن باشد)



منبع:



١-اسناد و مکاتبات تاریخی: فرمان علی مرادخان (٢ صفحه - از ١٥١ تا ١٥٢). نشريه بررسی های تاریخی - دی ١٣٤٦ - شماره ١١ . نويسنده: مفخم، محسن (وابسته به : نشريه ستاد بزرگ ارتشتاران- كميته تاريخ نظامي. دو ماهنامه بررسی های تاریخی، تاريخ و تحقيقات ايرانشناسي، قطع : کتابی. هيئت رئيسه افتخاري: تيمسار سپهبد اسدالله صنيعي، تيمسار فريدون جم، دكتر عاليخاني. هيئت مديره: تيمسار سپهبد غلامرضا ازهاري، تيمسار سپهبد علي كريملو، تيمسار سرلشگرحسين رستگار نامدار. هيئت تحريريه: آقاي دكتر خانبابا بياني، دكتر عباس زرياب خوئي، سيدمحمد تقي مصطفوي، سرهنگ دكتر جهانگير قائم مقامي)



٢-قائم مقامي، جهانگير، يكصد و پنجاه سند تاريخي از جلايريان تا پهلوي، تهران، چاپخانه ارتش، ١٣٤٨.

٣-آزه‌ربايجانˊين تاريخ و مده‌نييه‌تينين بورژووا ساختالاشديريجيلارينا قارشي. پروفئسور شٶوكه‌ت تاقييئوا٬ باكي. ١٩٧٨



پادري: از واژه پادرئ در زبان لاتين اخذ شده و منظور ميسيونرهاي مسيحي پروتستاني که از طريق کمپاني هند شرقي و دولت بريتانيا حمايت مي‌شدند است.



علی‌مرادخان زند: پنجمین پادشاه دودمان زند ایران و جانشین صادق‌خان زند بود. وي از سال ١١٩٦ تا ١١٩٩ (۳ سال) سلطنت کرد و در اين سال درگذشت.علی‌مرادخان زند كه در آغاز بر اصفهان فرمان می‌راند توانست بسیاری از رقیبان را کنار بزند و بر پایتخت شیراز دست یابد.



عراق عجم: در مقابل عراق عرب ويا قسمت سفلاي بين النهرين نامي است كه از دوره امپراتوري توركي سلجوقي جايگزين نام جبال و يا ايالت جبال سابق و يا ناحيه اي كه يونانيان آنرا ماد مي ناميده اند شده است. هرچند مفهوم عراق عجم در گذشته براي ناميدن سرزمين وسيعي در ايران مركزي بكار رفته بود، با اينهمه اين نام در برهه هائي از زمان قسمتي از آزربايجان قديمي در شمال غرب ايران را نيز شامل مي شده است، يعني در مناطقي بين دو مفهوم آزربايجان و عراق عجم همپوشاني بوده است. به عبارت ديگر در برخي از برهه هاي زماني بخشهاي جنوبي آزربايجان، علاوه بر داشتن نام آزربايجان، به همراه ديگر بخشهاي ايران مركزي يكجا عراق عجم نيز ناميده مي شده است و در مقاطع زماني ديگر، حدود عراق عجم از جنوب منطقه همدان يعني از خارج آزربايجان شروع مي شده است. بخشهائي از آزربايجان كه عراق عجم گفته مي شد خود در دوره هاي گوناگون متغير بوده و در گسترده ترين حالت خود، مناطق آزربايجاني منطبق بر استانهاي فعلي زنجان و قزوين (خمسه آزربايجان) و همدان و استانهاي مركزي (اراك يا عراق) و قم و تهران و نواحي شرقي استانهاي كردستان و كرمانشاهان را شامل مي‌شده است. حوزه عراق عجم (يعني عراق غير عرب) آزربايجان، از زمان قديم ترك نشين بود و همگي تركان اين مناطق همواره استقلال فرهنگي، زباني و هويتي تركي خود را نسبت به بخشهاي غيرآزربايجاني عراق عجم حفظ كرده بودند.



قلمرو عليشكر: منطقه‌ عراق عجم آزربايجان به مركزيت همدان بعدها در دوره‌ي دولت تركي آزربايجاني آق‌ قويونلو به دلیل اعتبار بالای علي شكر بيگ بهارلو، يكي از سران و امراي مشهور طايفه بهارلو به نام قلمرو "عليشكر" ناميده شده است. بعد از قاراقويونلوها، در دوره آق قويونلوها، صفويان، زنديه و حتي افشاريه نيز در اغلب كتب تاريخي اين جنوبي ترين منطقه آزربايجان به نام علي شكر بيگ معروف بوده است. در تمام اين دوره، منطقه مذكور ترك نشين و بخشي از آزربايجان قديمي بود.



بهارلوها از اركان و تكيه گاههاي اصلي امپراطوري تركي آزربايجاني قاراقويونلو بودند. نام اين طايفه از نام قلعه بهار (شهر بهار كنوني) واقع در استانِ آزربايجاني همدان گرفته شده است. سرزمين اصلي اين طايفه، منطقه همدان بود. یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین افراد بهارلو در سده ٩ هجري قمري، علی شکربیگ بهارلو فرزند بایرام‌ قارا بیگ از ملازمان نزدیک جهانشاه ابوالمظفر قاراقویونلو بود که بر تمام امیرزادگان تورکمان برتری یافت. وی سالها تمامی سرزمین همدان، کردستان، لرستان و سراسر خوزستان را در تصرف خویش داشت. پس از وی نیز پسرش پیرعلی رئیس ایل در همدان به سر می‌برد.



همدان در دوره توركمانان آق ‌قويونلو تابع حوزه حكمراني علي شكر بود. حوزه علي شكر به مركزيت منطقه همدان به نوبه خود در غرب شامل يك سوم شرقي كرمانشاهان تا ساحل رودخانه قره‌ سو، نيمي از كردستان و لرستان مي شد. حدود شرقي قلمرو علي شكر آزربايجان، تا ساوه در استان مركزي را شامل مي گرديد. بلوكات ساوه در سالهاي نخستين امپراتوري تركي-آزربايجاني صفويه، جزو قلمرو علي شكر و يكي از قلمروهاي استقرار ايلات وابسته به نهاد حكومت صفويه (تركان قزلباش و بعدها شاهسون ها) گرديد. قلمرو علي شكر بعدها به خاك دولت عثماني ملحق شد، اما در سال ٩٠٨ هجري قمري با چيرگي نيروهاي دولت تركي آزربايجاني صفويه بر سلطان مراد عثماني، شهر همدان آزربايجان، والي نشين منطقه مذكور بدست قزلباشها افتاد.

Saturday, January 08, 2011


دعاها و نفرين‏ها در ترکی شهرکیان چهارمحال

http://kiyandargozaretarikh.blogfa.com/

دعاها و نفرين‏ها

دعا:

خير عمريندن گُرى -الله بليچن وسيله اِتسِن - پير اولى اوشاق - اوشاقلى خيرينى گُرى - زمين گير اُولمى - عاقبت به خير اولى -الله سايى بزم باشومزدن آز اِتمسن - جَهالوقى خيرينى گُرى -الله بلى چن خوش ايسَسِن - هرخشت اَل وردى بير طلا اولسون بيرى زر - اولاد وَر اولادى خيرينى گُرسُله - گت‏الله اُميدنه - ُاوشاقلى‏خيرينى گُرى - دشمن شاد اولميى



نفرين:

دونه داغى توتى - جِز ورى - ذليل اولى - تير غيب يميش - آوار التندَ قالى - حصبه تُوتى - خير گُرميى - تير گُزينچَن - جونه مرگ اولى - يتشميى - حلواى، ييم - قد چكميى - كور اولى شاالله - خوشلوق گرميى - چرگى آهو دالنَ باقلاسوله - سو خوش بغازيندن آشاقى گتمسن - گِت جهنمَ - كودى چاتلاسون - تون طبس گدى - سَرَخور - خوار و زار اولى - محمود آباد دوشندَ ياتى - يانه - باش اوجتمى - قچى يِرَ يتشمسن - گون خوش گُرميى - بِركى يردَ قالسون - يامانى يِكَسى.

Tuesday, January 04, 2011


فرمان كريمخان زند و شمول ولايت آزربايجان بر قلمرو عليشكر (همدان، ساوه، اراك، كردستان، كرمانشاه،...)

مئهران باهارلي- ٢٠١٠

کریم خان زند فرماني به تاريخ ١١٧٧ ه.ق. ١٧٦٣ ميلادي در باره مسيحيان ممالك محروسه ايران دارد كه در آن مراكز سكونتي مسيحيان اروپايي (فرنگيه) در آذربايجان نيز نشان داده ميشوند. وي در جمله اي از فرمان خود ولايت آزربايجان را چنين تعريف مي كند: "ولايت آزربايجان از شيروان و قره باغ و دارالسلطنه تبريز و گنجه و نخجوان و قلمرو عليشكر". اين فرمان از دو جهت در تاريخ آزربايجان سياسي –اداري داراي اهميت است:

الف-كريم خان زند، در اين فرمان علاوه بر دارالسلطنه تبريز، صراحتا مناطق "شيروان، قره باغ، گنجه و نخجوان" در جمهوري آزربايجان و يا قفقاز جنوبي را نيز به صورت جزئي از واحد سياسي-اداري آزربايجان (ولايت آزربايجان) بر مي شمارد. واقعيتي كه همواره از سوي قوميتگرايان افراطي فارس، پان ايرانيستها و بسياري از مراكز سياسي و تبليغاتي وابسته به دولت ايران انكار مي شود.

ب-در اين فرمان "قلمرو عليشكر" جزء واحد سياسي-اداري آزربايجان شمرده شده است. اين اشاره نيز بر حدود جنوبي آزربايجان در عراق عجم پرتو افكني مي كند و يك بار ديگر تائيد مي نمايد كه در گذشته علاوه بر كل استانهاي مركزي و همدان فعلي، نيمي از استانهاي كردستان و لرستان و يك سوم استان كرمانشاهان نيز داخل در حدود ولايت آزربايجان و يا آزربايجان سياسي-اداري بوده اند.

فرمان كريمخان زند چنين است:

"فرمان تعالي شد آنكه در اين اوان عمده المسيحيه پادري فرنسيه حكيم وارد حضور و به عرض رسانيد كه به موجب ارقام سلاطين جنت مقام صفويه انارالله برهانهم، هميشه پادريان فرنگيان و خليفها در ممالك محروسه ايران خانه و جا و مكان داشته، هر يك به رسم آيين خويشتن مشغول و تجار و سوداگران آن طايفه به تجارت قيام و عشور متوجهات حسابي خود را مهمسازي عمال خيريت اعمال مي نموده اند، مشروط بر آنكه احدي از آنها مرتكب امري كه خلاف ملت مقدس اثني عشره عليهم صلوات الله الملك الاكبر باشد به حسب ظاهر نكرده، احدي را هم به ايشان رجوعي نباشد. و هرگاه جماعت ارامنه به آنها ضرر و نقصاني رسانيده، متعرض احوال آنها شوند، بعد از ثبوت آن آنها را ترجمان نمايند و پادريان كرمليان و دنيكان و جزويت و گنجوخي و آگوستن و غيره كه در ولايت آذربايجان از شيروان و قره باغ و دارالسلطنه تبريز و گنجه و نخجوان و قلمرو عليشكر، دارالسلطنه اصفهان و الكاء فارس از شيراز و بندر عباس و ساير ممالك محروسه مي باشند و در هر جا كه خواسته باشند توقف و سكني كرده، هر يك از ارامنه و عيسويان و اولاد ايشان كه خواسته باشند نزد ايشان آمد و شد كرده، تعليم بگيرند و درس بخوانند نيز ممانعت نكرده. چنانچه جماعت مذكوره اموات خود را در مقاميكه به جهت مدفون آنها تعيين مي نمايند به دستور و سنن دين خود برده دفن نمايند، عايق و مانعي جهت آنها نباشد و امداد و اعانت لازمه آنها به عمل آمده، احدي نسبت به ايشان ظلم و ستم ننمايد و در خصوص صدق ادعايات و غرض خود اراقم بيگلربيگيان و حكام كرام و غيره عمال ولايات محروسه در خصوص امور مذكوره به نحوي كه حسب الارقام سلاطين به شروط مذكوره مقرر شده، از آن قرار معمول و عشور متوجهات حسابي تجار و سوداگران را باز يافت و تخلف از فرموده مبارك جايز نداشته، مراعات ايشان را منظور دارند و در عهده شناسند.

تحريرا في شهر شوال المكرم سنه ١١٧٧-١٧٦٣"

منبع: شماره سند: ٢٢، تاريخ: شهر شوال المكرم، سنه ١١٧٧، فرستنده: كريم خان، موضوع: در باره آزادي مسيحيان در ممالك محروسه. اسنادي از روابط ايران با منطقه قفقاز، تاليف دايره اداره انتشار اسناد- تهران، وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات، ١٣٧٢، چاپ اول

عراق عجم: عراق عجم (در مقابل عراق عرب ويا قسمت سفلاي بين النهرين) نامي است كه از دوره امپراتوري توركي سلجوقي جايگزين نام جبال و يا ايالت جبال سابق و يا ناحيه اي كه يونانيان آنرا ماد مي ناميده اند شده است. هرچند اين نام در گذشته براي ناميدن سرزمين وسيعي در ايران مركزي بكار رفته، با اينهمه مفهوم عراق عجم، در برهه هائي از زمان قسمتي از آزربايجان قديمي در شمال غرب ايران را نيز شامل مي شده است، يعني در مناطقي بين دو مفهوم آزربايجان و عراق عجم همپوشاني بوده است. به عبارت ديگر در برخي از برهه هاي زماني بخشهاي جنوبي آزربايجان، به همراه ديگر بخشهاي ايران مركزي، علاوه بر داشتن نام آزربايجان، يكجا عراق عجم نيز ناميده مي شده اند و در مقاطع زماني ديگر، حدود عراق عجم از جنوب منطقه همدان يعني از خارج آزربايجان شروع مي شده است. بخشهائي از آزربايجان كه عراق عجم گفته مي شد نيز در دوره هاي گوناگون متغير بوده و در گسترده ترين حالت خود، مناطق آزربايجاني منطبق بر استانهاي فعلي زنجان و قزوين (خمسه آزربايجان) و همدان و استانهاي مركزي (اراك يا عراق) و قم و تهران و نواحي شرقي استانهاي كردستان و كرمانشاهان را شامل مي‌شده است. حوزه عراق عجم (يعني عراق غير عرب) آزربايجان، از زمان قديم ترك نشين بود و همگي تركان اين مناطق همواره استقلال فرهنگي، زباني و هويتي تركي خود را نسبت به بخشهاي غيرآزربايجاني عراق عجم حفظ كرده بودند.

قلمرو عليشكر: منطقه‌ عراق عجم آزربايجان به مركزيت همدان بعدها در دوره‌ي دولت تركي آزربايجاني آق‌ قويونلو به دلیل اعتبار بالای علي شكر بيگ بهارلو، يكي از سران و امراي مشهور طايفه بهارلو به نام قلمرو "عليشكر" ناميده شده است. بعد از قاراقويونلوها، در دوره آق قويونلوها، صفويان، زنديه و حتي افشاريه نيز در اغلب كتب تاريخي اين جنوبي ترين منطقه آزربايجان به نام علي شكر بيگ معروف بوده است. در تمام اين دوره، منطقه مذكور ترك نشين و بخشي از آزربايجان قديمي بود.

بهارلوها از اركان و تكيه گاههاي اصلي امپراطوري تركي آزربايجاني قاراقويونلو بودند. نام اين طايفه از نام قلعة بهار (شهر بهار كنوني) واقع در استانِ آزربايجاني همدان گرفته شده است. سرزمين اصلي اين طايفه، منطقه همدان بود. یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین افراد بهارلو در سدۀ9ق، علی شکربیگ بهارلو فرزند بایرام‌قارا بیگ از ملازمان نزدیک جهانشاه ابوالمظفر قاراقویونلو بود که بر تمام امیرزادگان تورکمان برتری یافت. وی سالها تمامی سرزمین همدان، کردستان، لرستان و سراسر خوزستان را در تصرف خویش داشت. پس از وی نیز پسرش پیرعلی رئیس ایل در همدان به سر می‌برد.

همدان در دوره توركمانان آق‌قويونلو تابع حوزه حكمراني علي شكر بود. حوزه علي شكر به مركزيت منطقه همدان به نوبه خود در غرب شامل يك سوم شرقي كرمانشاهان تا ساحل رودخانة قره‌ سو، نيمي از كردستان و لرستان مي شد. حدود شرقي قلمرو علي شكر آزربايجان، تا ساوه در استان مركزي را شامل مي گرديد. بلوكات ساوه در سالهاي نخستين امپراتوري تركي-آزربايجاني صفويه، جزو قلمرو علي شكر و يكي از قلمروهاي استقرار ايلات وابسته به نهاد حكومت صفويه (تركان قزلباش و بعدها شاهسون ها) گرديد. قلمرو علي شكر بعدها به خاك دولت عثماني ملحق شد، اما در سال ٩٠٨ هجري قمري با چيرگي نيروهاي دولت تركي آزربايجاني صفويه بر سلطان مراد عثماني، شهر همدان آزربايجان، والي نشين منطقه مذكور بدست قزلباشها افتاد.

در برخي منابع (آزه‌ربايجانين تاريخ و مده‌نييه‌تينين بورژووا ساختالاشديريجيلارينا قارشي. پروفئسور شٶوكه‌ت تقييئوا٬ باكي. ١٩٧٨) ادعا شده كه عين اين فرمان در دوره صفويان و از سوي عليمرادخان به سال ١١١٥ ه.ق. –١٧٠٣ ميلادي نيز صادر شده است. وي كه خواهر زاده كريمخان زند بود براي بار دوم از سال ١١٩٦ تا ١١٩٩ سلطنت کرد و در اين سال درگذشت.

برخي از منابع ديگر: "دانشنامه اسلام-ماده بهارلو" (نک‍: نهاوندی،١/٤٦-٤٨؛ قس: تاریخ، ٣٦؛ پرهام، ٥٢١؛ بابر، ٤١؛ نهاوندی، ١/٤٨-٤٩؛ همو، ١/٤٩؛ هدایت، ٨/٣٩٥، ٤٥٥؛ سومر، ١/٢٣، حاشیه؛ بدلیسی، ٧٣)؛ "آذربايجان در ادوار مختلف تاريخي" (دكتر محمد خالقي مقدم ـ نشريه موج ‌بيداري، سه‌شنبه 2 مرداد ١٣٨٦ ش ١٠٤ ص ٤)؛ "قراقويونلوها" (فاروق سومر، ترجمه دكتر وهاب ولي، انتشارات موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي- تهران- ١٣٦٩- صفحه ٢٧)؛ "مجله بررسيهاي تاريخي: فرمان عليمرادخان زند"٬ ١٣٤٦ شماره ٥٬ ض ١٥٢-١٥١ و شماره ٤-٣ ص ٣٦٦-٣٦٥)

Home [Powered by Blogger]